توکی

Toki

توکی

Toki

دانلود بررسی اصل عدم مداخله حقوق بشر


بررسی اصل عدم مداخله حقوق بشر

مفهوم «حقوق بشر بین الملل» از سال 1945 موجب انقلابی در رشته حقوق بین‌الملل گشت این انقلاب بسیاری از نظم حقوق بین الملل قبل از سال 1945 را به چالش کشاند ، از اینرو دکترین «عدم مداخله»2 به اصلی بنیادین متحول گردیده است دربررسی روابط بین دو دکترین مشخص می‌گردد که این آئینها برای حمایت از منافع مختلف تحول یافت در واقع حقوق بشر بین‌الملل برای حمایت از

دانلود بررسی اصل عدم مداخله حقوق بشر

بررسی اصل عدم مداخله حقوق بشر 
اصل حقوق برابر و حق تعیین سرنوشت افراد
صلاحیت داخلی
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 64 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 72

اصل عدم مداخله: حقوق بشر

                                   دومینیک مک‌گلدریک[1] 

مقدمه

مفهوم «حقوق بشر بین الملل» از سال 1945 موجب انقلابی در رشته حقوق بین‌الملل گشت. این انقلاب بسیاری از نظم حقوق بین الملل قبل از سال 1945 را به چالش کشاند ،  از اینرو دکترین «عدم مداخله»[2] به اصلی بنیادین متحول گردیده است. دربررسی روابط بین دو دکترین مشخص می‌گردد که این آئینها برای حمایت از منافع مختلف تحول یافت. در واقع حقوق بشر بین‌الملل برای حمایت از منافع افراد و گروهها، اقلیتها و اکثریت مردم توسعه یافت. اصل عدم مداخله از لحاظ تاریخی (در آمریکای لاتین)، بعنوان یک اصل حمایتی برای دولتها در رابطه با امورشان با سایر دولتها توسعه یافت. در بطن مفهوم عدم مداخله یک مفهوم فرعی «صلاحیت داخلی»3 نیز وجود دارد. این مفهوم نیز مقاصد مختلفی را دربردارد ، از جمله مرز صلاحیت بین موضوعات حقوق بین‌الملل و موضوعات حقوق داخلی را معین می‌سازد. این مقاصد مختلف ازطریق دکترین‌های مختلف ارائه می‌گردد و با بررسی روابط‌شان با یکدیگر درجات مختلفی از پیچیدگی‌ها را نمایان می‌سازد. این پیچیدگی‌ها بتدریج تشدید می‌یابد چرا که تحول در یک مفهوم، تأثیر مشابه بر منافع‌ای دارد که از طریق سایر مفاهیم حمایت می‌شود. در مرحله نهایی مفاهیم دیگر بر آنها تأثیر خواهند گذاشت.

این مقاله تلاش لازم جهت تحلیل مفاهیم صلاحیت داخلی، اصل مداخله وحقوق بشر بین الملل و نیز روابط بین آنها بعمل خواهد آورد ، و سعی می‌‌شود آنها را بطور خلاصه مورد بررسی قرار دهد و منافع‌ای را که تشخیص داده می‌شود قابل حمایت است را مشخص می‌کند. سپس چگونگی تحول  مفاهیم وروابط بین آنها و نیز چگونگی تحول و تکامل منافع که از طریق این مفاهیم مورد حمایت قرار می‌گیرد را مورد بررسی قرار می‌دهد. در جریان تحلیل تلاش خواهیم کرد روابط بین حقوق بشر وعدم مداخله را با بررسی رویة جاری در حقوق بین‌الملل مشخّص سازیم. تمرکز اصلی بیشتر بر تحول رویه‌ها ، عملکرد‌ها و تشکیلات سازمانی است تا بر اجرای حقوق بشر که توسط دولت خاص و یا گروهی از دولتها صورت می‌گیرد. تلاش خواهیم کرد تصویری از سال 1993 ارائه دهیم و نیز پیش بینی کنیم که چگونه احتمال تحول آن در آینده وجود خواهد داشت. و در صورت نیاز مندرجات قطعنامه شماره 2625 در این تحولات مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

صلاحیت داخلی

موضوعی که در اینجا مطرح می‌شود مسأله ترسیم حدود بین موضوعات حقوق بین‌الملل و موضوعات حقوق داخلی می‌باشد.(1) نقش غالب دولتها در ایجاد حقوق بین‌الملل (بعضأ از طریق افزایش تعداد سازمانهای بین‌المللی) عمدتاً اطمینان می‌دهد که این دولتها هستند تعیین می‌کنند که کدام موضوعات باید ازطریق حقوق بین‌الملل تنظیم گردد.(2)  هم میثاق جامعه ملل (1919،ماده 15)[3] و هم منـشور سازمان ملل متحد

(1945،ماده 2بند 7)[4]مفهوم «صلاحیت داخلی » را بکار برده است. از اینرو، منشور سازمان ملل متحد در ماده (1 و 55 و56) نیز در استناد به حقوق بشر تصریح می‌ماید،در حالیکه میثاق جامعه ملل به آن استناد نکرد.(3) بنابراین، مفهوم «صلاحیت داخلی» ممکن است عمدتاً‌ همان باشد، اما محتوی آن ممکن است از طریق شمول مفاد حقوق بشر منشور تحت تأثیر قرار گرفته باشد، در رابطه با خود مفهوم«صلاحیت داخلی» دیوان دائمی دادگستری بین‌المللی در نظر مشورتی خود در قضیه فرامین تابعیت نشان داد این مسأله یک امر نسبی است.

این سوال که آیا یک موضوع مشخص منحصراً در حیطه صلاحیت یک دولت است یا خیر، اساساً یک مسئله نسبی است؛ و آن بستگی به تحول روابط بین‌الملل دارد… ممکن است آن موضوع در صلاحیت آن دولت باشد… و در موضوعی دیگر اینطور نباشد، این موضوع در عمل توسط حقوق بین‌الملل و یا حق یک دولت در استفاده از صلاحدیدش تنظیم می‌گردد که هرگز با تعهداتی که ممکن است سایر دولت ها بر عهده گرفته‌اند محدود نگردد. در اینگونه موارد، اصولاً صلاحیتی که منحصراً متعلق به یک دولت می‌باشد توسط قوائد حقوق بین‌الملل محدود می‌گردد.(4)

تجزیه و تحلیل اینگونه مسائل تقریباً پیچیده است. به دلیل «تحول روابط بین‌الملل» مشکل است معین کرد که آیا این موضوع از طریق حقوق بین‌الملل تنظیم می‌گردد و یا خیر. بطور مشابه «تعهداتی» که یک دولت در رابطه با سایر دولتها بر عهده گرفته است ممکن است تعهدات عرفی، تعهدات معاهده‌ای  و یا هر دوی آنها باشد. دیوان اشاره نکرد که آیا متعهد شدن به الزامات بین‌المللی بطور قطع می‌تواند این موضوع را درچارچوب حقوق بین‌الملل قرار دهد، و اگر اینگونه باشد تحت چه شرایطی امکان پذیر است. این مسأله‌ای با اهمیت است، چون بحث اصلی که در این مقاله صورت خواهد گرفت آنست که بعلت تحول روابط بین‌الملل، وجود تعهدات حقوق بشر، هم تحت تعهدات قراردادی و هم تعهدات عرفی، به گونه ای هستند که موضوع حمایت حقوق بشر، دیگر در عمل توسط دولت تنظیم نمی‌گردد.(5) اگر این مطلب درست باشد، آنگاه یک عزیمت اساسی از قواعد سنتی حقوق بین‌الملل به وجود آمده است که حقوق افراد جدا از رفتار بیگانگان، و امکان مداخله بشر دوستانه، موضوعاتی نبودند که توسط حقوق بین‌الملل تنظیم گردند. البته این بدان معنا نیست که گفته شود مناسب‌ترین سطح برای تضمین حمایت حقوق بشر در وهله اول در سطح ملی نباشد.(6)

در مفهوم نسبتاً ساده‌تر، این یک موضوع تحلیلی است اینکه تا چه حدی حقوق بین‌المل دررابطه با حقوق بشر تحول یافته است، و در نتیجه چقدر حوزه صلاحیت داخلی کاهش یافته است. هر جائیکه این حدود ترسیم گردد با توجه به نقطه زمانی معین، نمایانگر حدود مداخله موجّه دولتها است. ممکن است استنباط گردد که این تنها مرز نباشد، بلکه یکسری کامل از مرزها در مناطق مختلف ترسیم می‌گردد. یک تفسیر کلی که بایستی بعمل آید آنست که اصولاً این مرز در یک مسیر خاصی، یعنی درمسیر نظم بزرگتر و در راستای رویه‌های حقوق بشر دولتها سیر می‌کند. و این در نظامهای مختلفی قابل مشاهده می‌باشد، یعنی هم در منشور سازمان ملل متحد، برای مثال در قطعنامه 1235 و 1503 که توسط کمیسیون حقوق بشر به اجرا در می‌آید و هم بطور فزاینده در سطوح رژیم‌های حقوق بشر[5] که مبتنی بر معاهدات  می‌باشند، برای مثال، میثاقهای بین‌المللی حقوق بشر (1966)، مشاهده می‌گردد. (7)

با دانش به طبیعت صلاحیت داخلی، اکنون می‌توانیم در این زمینه روابط آن را با مفهوم وسیعتر مداخله مورد بررسی قرار دهیم.

عـدم مداخـله و صـلاحیت داخـلی

مفهوم مداخله، مفهومی پیچیده و دشواری است.(8) تجزیه و تحلیل این مفهوم با انعکاس آن در ماده 2 بند هفتم منشور سازمان ملل متحد، واژگان قطعنامه2625، و بررسی این مفهوم توسط دیوان بین‌المللی دادگستری در قضیه نیکاراگوئه (1986)، مورد تأکید قرار گرفت. ما در این قسمت تحول این اصل و سپس دیدگاههای مربوط به آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

عدم مداخله در مفهوم کلی

توسعه قواعد بین‌المللی عدم مداخله، از لحاظ تاریخی به قرن شانزدهم، در واکنش دولتهای آمریکای لاتین نسبت به مداخلات ایالات متحده و قدرتهای اروپایی بر می گردد . (9) از لحاظ کلاسیک، بحث اصل مداخله ناشی از تعریف اوپنهایم[6] که آنرا، مداخله دیکتاتوری[7]یک دولت، در امور دولت دیگر جهت اهداف حفظ و یا تغییر وضعیت واقعی امور عنوان می‌کند. (10) این اصل بطور مستقیم بعنوان یک اصل مجزا در منشور سازمان ملل متحد ظاهر نشده است. (11) بلکه به یک شکل محدودتری در ماده2 بند هفتم منشور سازمان ملل متحد آمده است.

ماده 2 (7) منشور سازمان ملل متحد

ماده 2 بند هفتم تصریح می‌کند که:

هیچیک از قوانین مندرج در منشور، سازمان ملل متحد را مجاز نمی‌داند در اموری که ذاتاً در حوزه صلاحیت داخلی هر کشوری است مداخله نماید و نیز اعضاء را ملزم نمی‌کند که چنین موضوعات را تابع مقررات این منشور قرار دهند، البته این اصل لطمه‌ای به اعمال اقدامات قهری پیش‌بینی شده در فصل هفتم منشور وارد نخواهد کرد.

تفسیر و اعمال این شرط برای توسعه قوانین حقوق بشر بین‌المللی حیاتی بوده است. تفسیر موسّع از «اصل مداخله» و یا موضوعاتی که «ذاتاً در حوزه صلاحیت داخلی » یک دولت می‌باشد، اساساً حوزه اعمال حقوق بشر بین الملل را محدود می‌ساخت. دقیقاً برعکس آن نیز اتفاق افتاده است. نمونه بارز آن عملکرد ارکان سازمان ملل متحد از سال 1945 بود(12)، که به بررسی آن می‌پردازیم(13).

ماده 2 بند هفتم بعنوان تأکیدی بر نظم حقوقی وستفالی، یعنی نظم حقوقی و جهانی مبتنی بر دولت ـ محور بود.(14) مندرجات ماده 2 بند هفتم صرفاً یک قاعده صلاحیت اسای و قانونی برای یک سازمان بین‌المللی می‌باشد. از اینرو، بطور کلی بعنوان انعکاس قوائد کلی عدم مداخله تلقی می‌گردد. پرفسور برونلی[8] استدلال می‌کند،در مواقع اختلاف نظر، ماده 2 بند هفتم منشور سازمان ملل اصولاً بیان مجددی از قوائد کلاسیک می‌ باشد(15). همچنین او توضیح می‌دهد زمانیکه یک تعهد مبتنی بر معاهده وجود داشته باشد، حق تحفظ[9] غیرقابل اجرا است(16). او در توضیح بیشتر عنوان می‌کند:

اگر نهاد سازمان ملل متحد بر این عقیده باشد که نقضی از یک تعهد حقوقی معین در رابطه با حقوق‌بشر رخ دهد، دیگر حق تحفظ صلاحیت داخلی اجرا نمی‌گردد، آنگاه مندرجات منشور باید اعمال گردد. در عمل، ارکان سازمان ملل متحد پیشترتأثیر حق تحفظ را ازطریق تفسیر مفاد معینی درباره حقوق بشر کاهش می دهد ، این عمل ممکن است همانطوریکه یک تعهد حقوقی معین و فعالی را ارائه دهد، صرفاً یک عمل ترغیبی بنظر می‌رسد.

وی خاطرنشان می‌سازد که «عملکرد آزاد اندیشانه» تحت ماده 55و 56 می‌تواند مفهوم صلاحیت داخلی را بشدت متحول سازد. اکنون دولت‌های «مدافع»[10] تا حدی که بتوانند به تفسیر رسمی ماده 2 بند هفتم اعتماد داشته باشند جای تردید است. اگر به این امر توجه نگردد و بیش از این نمود پیدا کند، آنگاه اساس ماده 2 بند هفتم از بین خواهد رفت(17).

بنابراین واضح است دولت‌ها به مندرجات ماده 2 بند هفتم حتی اگر تعهد مبتنی بر معاهده مربوط به حقوق بشر چه در قالب منشور ملل متحد باشد و چه نباشد را پذیرفته باشند، بی اعتماد خواهند بود ، (اصولاً این امر واقعیت تعهدات مبتنی بر حقوق بین‌الملل عرفی است). اثر تفسیری ماده 2 بند هفتم اساساً بایستی نمایانگر اهمیت و مقاصد تعهدات حقوق بشر که از طریق خود منشور بر دولتها تحمیل می‌گردد باشد. گرچه این موضوع عمدتاً مناقشه‌آمیز می‌باشد، اما اکنون رویة اساسی و اقتدار قضایی به منظور اینکه منشور تعهدات حقوق بشر را به دولتی تحمیل نماید وجود دارد.(18)

مشکل دیگر در تفسیر ماده 2 بند هفتم، در خصوص روابط آن با منع استعمال زور مندرج در ماده 2 بند چهارم منشور ملل متحد می‌باشد. رویة بعدی و دو قطعنامة راهنمای مجمع عمومی سالهای 1965 و 1970 (که در ذیل بررسی می‌گردد)، تصریح نموده است که اصل عدم مداخله بخوبی از مفهوم مداخلة زورمدارانه پیشی گرفته است.(19) استعمال زور فوق‌العاده‌ترین شکل مداخله می‌باشد؛(20) که نتیجه آن در سال 1986 در خصوص قضیه نیکاراگوئه مورد تأیید قرار گرفت.

قطعنامه 2625- اعلامیه اصول (1970)(21)

مجمع عمومی در سال 1965 براساس قطعنامه شماره 2131 راهنمائیهایی را در خصوص «مداخله» براساس اعلامیه غیر مجاز بودن مداخله در امور داخلی دولتها و نیز حمایت از استقلال و حاکمیت‌شان ارائه نموده است.(22) عنوان اعلامیه نشان می‌دهد که در جهت حمایت از منافع دولتی بوده است.(23) اعلامیه 1965 براساس قطعنامه 2625 اصول اساسی را برای متن اعلامیه اصول حقوق بین الملل مهیا ساخته است . (24 ) هر دو اعلامیه بعنوان بازتابی از حقوق عرفی در قضیه نیکاراگوئه مورد بحث قرار گرفت.(25) اعلامیه 1970 باید در یک شیوه نسبتاً پیچیده تفهیم گردد. این اعلامیه باید بعنوان یک مرجع اصلی، یک رهنمودی برای توسعه حقوق تحت منشور ملل متحد، و نیز بعنوان شالوده تحول آینده مورد بررسی قرار گیرد.(26) بهرحال این اعلامیه نباید به عنوان یک تصویر منجمد در کالبد زمان متصور گردد.

نخستین سؤالی که باید مورد بررسی قرارگیرد اینست که آیا اعلامیه 1970 تنها می‌تواند درپرتو تحولات تحت نظام منشور ملل متحد که بازتابی از آن است بررسی گردد، یا اینکه این تجزیه و تحلیل می‌تواند بطورگسترده‌تری ارائه گردد، و از اینرو شامل بررسی حقوق بشر تحت حقوق عرفی و نیز تحت شبکه وسیع حقوق بشر مبتنی بر معاهده ، مثل دو میثاق بین المللی باشد.(27)  این اعلامیه تصریح می‌کند که آن شامل «اصول اساسی حقوق بین‌الملل» نیز می‌شود.(28) و نیز عنوان می‌کند که اعلامیه 1970 بازتابی از اصول کلی حقوق بین‌الملل می‌باشد که در منشور گنجانده شد ، اما  آن اصول خودشان در ورای اصول قراردادی منشور قرار می‌گیرند. این تا حدودی طبعیّت جایگاه قانونی منشور می‌باشد.(29) از اینرو همانطوریکه ملاحظه شد این اعلامیه شاخص‌های تحولات درحقوق بین‌الملل را هم در سیستم سازمان ملل و هم در خارج از آن براساس اصول کلی حقوق بین‌الملل نشان می‌دهد. و نیز این اعلامیه هم رژیمهای عرفی و هم رژیمهای حقوق بشر مبتنی بر معاهده را تجزیه و تحلیل می‌کند. افزون برآن، این اعلامیه ممکن است در نقش آفرینی‌اش بعنوان یک عامل کمکی در تفسیر منشور و نیز بعنوان گواهی بر اعتماد به الزام حقوقی[11] در رابطه با هنجار حقوق عرفی عدم مداخله بکار گرفته شود.(30)

در این اعلامیه سه اصل ویژه مربوط به حقوق بشر وجود دارد:

اصل III: این اصل مطابق با منشور، مربوط به وظیفه نه دخالت در موضوعاتی که جزء صلاحیت داخلی هر دولت می‌باشد.

این اصل اشاره مستقیمی به حقوق بشر ندارد و ممنوعیت مداخله[12] شامل

«مداخله مسلحانه[13] و کلیه اشکال مداخله یا تلاشهای تهدیدآمیز علیه شخصیت دولتی و یا علیه عناصر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی» می‌باشد. تعریف قطعی مفاهیمی مثل، «اشکال مداخله» و نیز «تلاش‌های تهدیدآمیز» مربوط به آن موضوعات و مفاهیمی بسیار پیچیده ای هستند. این اصل می‌افزاید، «هیچ دولتی نباید با تشویق و یا با استفاده از اقدامات اقتصادی، سیاسی و سایر ابزارها برای تحت فشار قرار دادن دولت دیگر عمل نماید تا اینکه از این طریق به تبع اجرای حقوق برتر و نیز هر نوع امتیازات دیگر دسترسی پیدا کند». مفاهیم «اجبار»[14] و «تبعیّت»[15] اصطلاحات مهمی هستند. «اجبار» اصطلاحی است که دیوان بین‌المللی دادگستری در قضیه نیکاراگوئه برآن تأکید داشت.

نهایتاً برای این مقاصد، «هر دولتی یک حق لایتجزا جهت انتخاب سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌اش، بدون دخالت به هر شکلی توسط سایر دولتها را دارا می‌باشد».

اصلIV: وظیفه دولتها برای همکاری با یکدیگر مطابق با منشور:

«دولتها باید در ارتقاء احترام جهانی[16]، رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی[17]

برای همه، و نیز حذف هرگونه تبعیض نژادی[18] و تعصّب مذهبی[19] همکاری نمایند». همانگونه که روزنستوک[20] تصریح نمود، «این یک بیانیه تسکین دهنده‌ای است که اهمیت قابل ستایشی را برای احترام جهانی‌و نیز رعایت حقوق بشر قائل می‌باشد».(31)

 اصل V: اصل حقوق برابر و حق تعیین سرنوشت افراد

براساس این اصل، همچنین، «هر دولتی وظیفه دارد بطور مشترک، و یا مجزا در ارتقاء بخشیدن به رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی در سطح جهانی مطابق با منشورعمل نماید». و این عمل نباید فراتر از مفادی که در منشور تصریح شد پیش رود.

تفسیر اعلامیه 1970 به عنوان سندی مهم و بحث برانگیز تلقی می‌گردد. این سند ممکن است بعنوان جنبه‌های خاصی از سایر اصول کلی برای نمونه در رابطه با عمل تلافیجویانه‌ای[21] که شامل استفاده از زور می‌باشد مفید واقع گردد، اما در رابطه با حقوق بشر بسیار ضعیف است، و در رابطه با حقوق بشر و نیز عدم مداخله، اساساً خیلی سودمند نیست. و مطمئناً در مقایسه با پیمان نهایی هلسینکی (1975)[22] بسیار ضعیف است چرا که پیمان نهایی هلسینکی اصل ویژه‌ای را در رابطه با عدم مداخله (اصل VI) و نیز اصل دیگری در رابطه با حقوق بشر (اصل VIII) اختصاص داده است. سپس این پیمان در اصل بعدی اعلام می‌کند که این اصول باید بطور مساوی به اجرا درآیند (اصل X)(32). بطور مشابه در کار پیش نویس قطعنامه 2625 عامل سیاسی بسیار قوی بود و بنابراین کارهای مقدماتی خیلی مفید نبود. لذا در رابطه با اصل عدم مداخله بحث اساسی نسبتاً کمی صورت گرفت. گزارشات علمی در رابطه با قطعنامه 2625 تقریباً بطور یکسان انتقادی‌اند.(33) علاوه براین، قطعنامه 2625 هنوز دوران کودکی خود را می‌گذراند: مقطع زمانی مشخص آن به عمق جنگ سرد، مستعمره زدایی و نیز دوره تقسیم جهان به شرق و غرب، شمال و جنوب برمی‌گردد.(34) تحولات تا سال 1970 بیشتر به صورت ساختاری و ترقی‌خواهانه بود.(35) گرچه این دوره گام مهمی از دگرگونی‌ها بود، اما دشوار است بطور قطعی استدلال کنیم که این قطعنامه نقش مهم و قابل توجه‌ای را ایفا کرده باشد. با نگاهی به گذشته، بنظر می‌رسد این اعلامیه بسیار محافظه‌کارانه و محتاط بوده است. اعلامیه‌ای که درسال 1993 طراحی شد از لحاظ اهیمت بسیار برجسته‌تر و صریح‌تر بود که در آن به اصل حقوق بشر پرداخت (برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به اعلامیه وین و برنامه عملی که توسط کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد[23] در 25 ژوئن دربارة حقوق بشر اتخاذ گردید

 

قضیه نیکاراگوئه (1986)       

                 اصل عدم مداخله

بنابر اظهارات دیوان، اصل عدم مداخله مربوط به حق حاکمیت هر دولتی جهت اداره امورش بدون دخالت خارجی می‌باشد، گرچه این اصل بخشی از حقوق بین‌الملل عرفی می‌باشد، اما این اصل در بسیاری از مواقع نقض گردید.(36) دیوان عنوان نمود بیانات اعتقاد به الزام حقوقی در رابطه با وجود اصل عدم مداخله و حقوق بین‌الملل عرفی، متعدد بوده است ولی فهم آن دشوار نبود، و این کاملاً حقیقت دارد. سپس دیوان اشاره کرد این اصل به تنهایی در منشور نیامده است. توضیحات دیوان از این اصل این بود که منشور قصد نداشت تأییدیة مکتوبی از هر اصل اساسی حقوق بین‌الملل که مبتنی بر زور بود را بگنجاند. دیوان عنوان نمود وجود اعتقاد به الزام حقوقی دولتها درباره اصل عدم مداخله از طریق رویه اساسی و قانونی مورد حمایت قرار می‌گیرد.(37) همچنین دیوان بیان کرد که این اصل بعنوان لازمه اصل برابری حاکمیت دولتها ارائه شده است. نمونه‌ای که دیوان ارائه کرد قطعنامه 2625 بود.(38) سپس دیوان به احکام صادره‌اش در رابطه با قضیه کانال کورفو[24]2 (1949)،(39) قطعنامه 2131،(40) عملکرد روابط کشورهای آمریکایی و نیز اصول سند نهایی هلسینکی اشاره کرد :

آنگاه دیوان به مسائل ماهوی این اصل و الزامات رویة دولت پرداخت. طبق محتویات این اصل، دیوان فقط به آن جنبه‌هایی می‌پردازد که برای حل و فصل منازعات پیشین ضرورت داشت. دیوان عنوان کرد:

این اصل، عموماً به دلیل قواعد پذیرفته شده، کلیه دولتها یا گروههای دولتی را از مداخله مستقیم و غیرمستقیم در امور داخلی و یا خارجی سایر دولتی منع می‌کند. طبق اصل منع مداخله، اقدام تحمیلی یک دولت و یا گروهای دولتی دررابطه با موضوعاتی می‌باشد که هر دولتی «براساس اصل حاکمیت دولت‌ها»[25] مجاز است بطور آزادانه تصمیم بگیرد. یکی از این موضوعات در مورد انتخاب نوع سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیز تنظیم سیاست خارجی می‌باشد. زمانیکه مداخله‌گر از شیوه‌های زور در رابطه با این انتخاب‌ها که باید آزادانه صورت گیرد استفاده نماید، اقدامی ناصحیح و غیر قانونی است. عنصر اجبار که ماهیت منع مداخله را تعریف می‌کند و در واقع جوهره منع مداخله را شکل می‌دهد و این امر در مورد مداخله‌ای که از زور استفاده می‌شود بطور خاصی آشکار می‌باشد.(42)

اموری که توسط دیوان اشاره گردید عمدتاً شبیه اموری است که شامل اصل برابری حاکمیّت ها[26] و اصل یا حق تعیین سرنوشت[27] نیز می شود .(43) آنچه که جالبتر است، معطوف به «اجبار» می‌باشد. بیان این موضوع هم درقطعنامه 2131 و هم در قطعنامه 2625 آمده است. از نظر دیوان این امر «ماهیت» مداخله را می‌رساند، بطور فرض، اگر عملی مداخله‌آمیز باشد، اما همراه با اجبار نباشد، آنگاه این عمل ممنوع نمی‌باشد. لذا این موضوع ممکن است وضعیت انتقادی حقوق بشر و نیز رویه‌هایی که علیه یک دولت صورت می‌گیرد باشد.

سپس دیوان به بررسی شکایاتی پرداخت که با توجه به این اصل مربوط به رفتار نیکاراگوئه و آمریکا بود. اما دیوان به موارد خاص این مداخله اشاره نکرد. دیوان صرفاً عنوان نمود عمل مداخله‌آمیز این دولتها براساس یک حق تازه و یا یک عمل استثنایی بی‌سابقه نسبت به اصل عدم مداخله صورت نگرفت. دلایلی که توسط ایالات متحده مطرح گردید به سیاستهای داخلی کشور برمی‌گشت که مربوط به ایدئولوژی، سطح تسلیحات و یا اداره سیاست خارجی‌‌اش بود. دیوان عنوان کرد این امر مربوط به «اظهارات سیاست بین‌الملل است نه اظهار قواعد حقوق بین‌الملل موجود» این موضوع سؤال مهمی از تعامل بین آنچه که سیاست بین‌الملل خوانده می‌شود و آنچه حقوق بین‌الملل خوانده می‌شود مطرح می‌سازد. در بسیاری از موارد بیان یک دولت از سیاست بین‌المللی‌اش در واقع بازتابی از عملکرد بین‌المللی‌اش می‌باشد، از اینرو عنصر سازنده‌ای در ایجاد قواعد حقوق بین‌الملل عرفی و نیز نشانگر رویة تعاقبی تحت یک قرارداد می‌باشد.(44)

استدلال کلی دیگر در این قضیه مربوط به طبیعت حکومت نیکاراگوئه می‌باشد. ایالات متحده بعلت وجود حکومت دیکتاتوری کمونیستی توتالیتر این کشور اعتراض کرده 

دانلود بررسی اصل عدم مداخله حقوق بشر

مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر


مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر

مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر

دانلود مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر

مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر
مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ 
مبانی نظری کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر
مبانی نظری
سازمان های غیر دولتی بشردوستانه 
کمیته بین المللی صلیب سرخ 
جمعیت های ملی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 56 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60

مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پژوهش

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری


خلاصه ای از کار:

فصل اول: بررسی و تعریف مفاهیم مقدماتی

گفتار اول: سازمان های غیر دولتی

سازمان های غیردولتی[1] از مهمترین و موثرترین نهادهای جامعه مدنی به شمار می آیند. به ویژه در طول سه دهه گذشته این شخصیت های غیرانتفاعی که اعضای آن شهروند یا اجتماعی از شهروندان یک یا چند کشور هستند که نوع فعالیت شان برحسب خواست جمعی اعضای آن در پاسخ به احتیاجات اعضای جامعه یا جوامعی که سازمان مذکور با آن همکاری می کند، تعیین می شود، در جهت تضمین حقوق بشر مطرح و در راستای اسناد بین المللی گام های بلندی برداشته اند. بررسی عملکرد سازمان های غیردولتی مختلف نشان می دهد که این سازمان ها به منظور ارتقای حقوق بشر در داخل کشور خود عمدتاً به اشکال ذیل عمل می کنند:  

............................

دو ویژگی بارز در خصوص نهادی غیر دولتی وجود دارد که عبارتند از :

 1) غیر انتفاعی بودن

2) داوطلبانه بودن. هم در حقوق داخلی کشورها هم در حقوق بین الملل بر این 2 مورد در خصوص NGO ها تأکید شده است. به عنوان سازمان ملل متحد این اصطلاح را در ارتباط با هر گروه غیر انتفاعی داوطلبانه متشکل از شهروندان جهانی به کار می برد که در سه سطح محلّی، ملی یا بین المللی تشکیل شده اند. فلسفه وجودی این نهادها را عده ای مربوط به تشکلهای خیریه و انسان دوستانه که در غرب خصوصاً بعد از جنگ جهانی و به منظور التیام بخشی از دردهای مردم جنگزده تشکیل می شدند می دانند اما امروزه با باور اینکه دولتها به طور کامل نمی توانند از خواسته ها و..................

مبحث اول: شخصیت حقوقی سازمانهای بین المللی غیر دولتی

در مورد شخصیت حقوقی این سازمانها 2 نظر وجود دارد که عده ای قائل به شخصیت حقوقی برای آنها و عده ای دیگر نیز معتقد به داشتن شخصیت حقوقی بین المللی برای این سازمانها نیستند گروه دوم که اکثریت علمای حقوق بین الملل را نیز تشکیل می دهند با توجه به اینکه سند مؤسس و اساسنامه اینها مبتنی بر حقوق داخلی است استدلال می کنند و در مقابل نیز موافقین داشتن شخصیت حقوقی بین المللی، با تشبیه عملکرد این سازمانها به سازمانهای بین الدولی نظر خود را توجیه می کنند اما به نظر می رسد شخصیت حقوقی را باید با توجه به عملکرد و کارکرد سنجید همانطور..........................

مبحث دوم: تأثیرگذاری سازمانهای غیر دولتی بر جامعه بین الملل

همانطور که اشاره شد سرآغاز و علّت تشکیل این سازمانها در جامعه بین الملل جبران نقاط ضعفی بود که دولتها و سازمانهای بین دولتی به دلیل مسائل گوناگون از جمله عرفهای پیچیده دیپلماتیک و رقابت های سیاسی موفق به انجام آن ها نشده بودند و سازمانهای غیر دولتی به دلیل نقاط مثبتی که نسبت به سازمانهای دولتی دارند و به گوشه ای از آنها اشاره و در ادامه به موارد دیگری..................

مبحث سوم: سازمان های غیردولتی بشردوستانه

بند اول: حقوق بین الملل بشر، حقوق بین الملل بشردوستانه

با نگاه اجمالی به تاریخ جوامع بشری در می‌یابیم که پدیدۀ شوم و تلخی بنام جنگ در طول تاریخ مدام گریبانگیر حیات بشری بوده و پیامدهای ناگواری را برای بشریت به همراه داشته است که نقص حقوق بنیادین و اساسی افراد نمونه بارز آنهاست. علاوه براین، درگیرهای مسلحانه روزافزونی که در نقاط مختلف جهان روی می‌دهد بیانگر این واقعیّت انکار ناپذیر است که جوامع بین المللی و علی الخصوص جوامع داخلی معاصر را از رویارویی با جنگ گریزی نیست. منازعات مسلحانه امروزی به دلیل بکارگیری شیوه‌های نوین هدایت عملیات جنگی و استفاده از سلاح‌های پیشرفته در.................

 

بند دوم: عملکرد سازمان های غیردولتی بشردوستانه

الف) مبانی عملکرد سازمان های غیردولتی بشردوستانه

احترام، رعایت و اجرا قواعد حقوق بشر بر سه پایه اصلی استوار است:

- دولتها: دولتها نقش بنیادی در حفظ حقوق اتباع خود دارند که آن را از طریق وضع قوانین و ایجاد نهادهای قضایی و اداری و کنترلی برروی عملکرد مقامات اجرایی و پلیس اعمال می کنند. امروزه امضاء هر سند الزام آور بین المللی در قلمرو حقوق بشر بمنزله پذیرش اجرای قواعد مندرج در آن سند و قبول مکانیسم نظارتی آن محسوب می شود، بدین ترتیب فرد رفته رفته در جهت تبدیل شدن به تابع حقوق بین الملل گام برداشته است.[2]

......................

 

ب) فعالیت  سازمانهای غیردولتی بشردوستانه

1. سازمان عفو بین الملل: سازمان عفو بین الملل از مهم ترین و معروف ترین سازمان های غیردولتی بشردوستانه است. منشاء این سازمان به واقعه ای باز می گردد که در سال 1960 رخ داد.

جریان از این قرار بود که در پی محکومیت دو دانشجوی پرتغالی به هفت سال زندان به اتهام تلاش برای آزادی در کشورشان یک وکیل انگلیسی بنام پیتربنن سون[3]  به سفارت پرتغال مراجعه و اعتراض نمود. اما این عمل فردی مؤثر واقع نشد به همین دلیل او در مطبوعات جهان دعوتی عام برای حمایت از زندانیان عقیدتی نمود که با استقبال هزاران نفر مواجهه شد. همین امر سبب شد که.................

 

ج) مشکلات سازمانهای غیردولتی بشردوستانه

اولویت اول در فعالیت این گونه سازمانها کمک شخصی به افراد است. این سازمان ها اغلب در فعالیت خود دچار مشکل می شوند چون که مستقیم یا غیرمستقیم مسئولیت دولتها به دلیل نقض حقوق بشر را مطرح می کنند. برخلاف سازمان های غیردولتی بشردوستانه که وضعیت دولتها را به هر شکلی که هست می پذیرند ولی سازمان های غیردولتی بشردوستانه نمی توانند از نظر سیاسی بی طرف بمانند و وضعیت موجود در کشورها را در مورد نقض حقوق بشر نمی پذیرند. آنها خواهان اصلاح دولتها بوده و رعایت قواعدی را از آنها می خواهند که آزادانه در قالب اسناد الزام آور پذیرفته اند.

...............

 

گفتار دوم: نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر

جنبش بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر با قدمت بیش از 140 ساله خود بیانگر یک حرکت نوع دوستانه، با ایجاد کمیته بین المللی صلیب سرخ شروع شد و با تأسیس جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر ادامه یافت و با پایه ریزی فدراسیون بین المللی جمعیت های ملی، مستحکم شده است. به بیان دیگر، نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر حرکت و جنبشی بشردوستانه است که دارای سه بخش و سه رکن قانونی است که ذیلا بخش های آن به طور مجزا تشریح می شوند.

................

اصول بنیادین       

هفت اصل بنیادین نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر که پاسداری از آن از وظایف کمیته بین المللی صلیب سرخ است رسما در بیستمین کنفرانس بین المللی که به سال 1965 در وین برگزار شد،اعلام گردید :

1. انسانیت  : نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر که بر خاسته از آرمان کمک بدون تبعیض به مجروحان جنگ است در سطح بین المللی و ملی تلاش می کند از ورود درد و رنجدر هر کجا یافت شود پیشگیری کرده و از آن بکاهد.هدف نهضت،حمایت از حیات و سلامت و تضمین احترام به ابناء بشر است.نهضت،درک متقابل،دوستی،همکاری و صلح پایدار را در میان ملتها ارتقاء می دهد.

.............

 

مبحث اول: کمیته بین المللی صلیب سرخ ICRC  

این کمیته را پنج شهروند سوئیسی به نام های هنری دونان[4]، ژنرال دوفور[5]، گوستاو موینیه[6]، دکتر اپیا[7] و مانوار[8] در سال 1863 بنیان نهادند. کمیته عضو موسس و منشأ نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر است. آنها در اولین جلسه خود در 17 فوریه 1863یک نهاد دائمی، مستقل و بین المللی به نام کمیته بین المللی برای کمک به سربازان مجروح[9] تشکیل دادند که متعاقبا در 1875 عنوان کمیته بین المللی صلیب سرخ[10] را برای آن برگزیدند. تا اینکه 50 سال بعد در کنوانسیون ژنو 1929 در خصوص رفتار با زندانیان جنگی................

 

بند اول: وظایف و اختیارات کمیته بین المللی صلیب سرخ

کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو و در پروتکل الحاقی آن، صلاحیت و وظایف کلی کمیته بین المللی صلیب سرخ را بیان نموده است. کمیته صلاحیت دارد که با برگزاری سمینارها و دوره‌های آموزشی، حقوق بین الملل بشر دوستانه را توسعه دهد و یا با تهیه پیش نویس و برگزاری کنفرانس دیپلماتیک، زمینه را برای تدوین حقوق بین الملل بشر دوستانه مهیا نماید. نقش کمیته بین الملل صلیب سرخ در تدوین و تصویب کنوانسیون چهارگانه ژنو و دو پروتکل الحاقی آن، نمونه بارز چنین صلاحیتی است. علاوه بر این کمیته صلاحیت مذاکره با طرفین مخاصمه و صلاحیت همکاری با دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی را دارد تا بدین ترتیب توجه و یا حمایت آنها را به وضعیّت قربانیان جنگ جلب نماید.

.....................

بند دوم: مصونیت و صلاحیت کمیته بین المللی صلیب سرخ

 صلاحیت و وضعیت حقوقی کمیته ی بین المللی صلیب سرخ ، این سازمان را از آژانسهای بین دولتی همچون آژانس سازمان ملل و سازمان های غیر دولتی (NGO) مجزا ساخته است.

 کمیته بین المللی صلیب سرخ از طریق انعقاد موافقتنا مه ها  با کشورها در تحت حقوق بین الملل  از مزایا و مصونیت هایی که معمولا به سازمانهای بین دولتی اعطا می شود همچون مصونیت از پیگرد حقوقی که از کمیته در مقابل هر گونه.................

مبحث دوم: جمعیت­های ملی صلیب سرخ و هلال احمر

جمعیت­های ملی که ستون­های صلیب سرخ و هلال احمر در دولت هر کشور می­باشند و شاخه­ی ملی آن قلمداد می­شوند، در سال 1863 در کنفرانس ژنو – که بعداً سخن از آن خواهیم گفت – تصمیم گرفته شد که در هر کشوری، یک جمعیت امدادی ملی تأسیس شود که وظیفه آن در زمان جنگ و در صورت لزوم، کمک به سرویس­های پزشکی نظامی باشد؛ در زمان صلح آنها باید خود را آماده­ی مقابله با جنگ­ها از طریق آموزش کارکنان پزشکی داوطلب و آماده­سازی مواد امدادی پزشکی نمایند. جمعیت­های ملی توسط یک کمیته مرکزی.................

مبحث سوم: فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر

در سال 1919 و پس از پایان جنگ جهانی اول «اتحادیه جمعیت­های صلیب سرخ»[11] تشکیل شد که این امر به ابتکار جمعیت ملی آمریکا در جهت نیاز به همکاری بیشتر صورت گرفت. این اتحادیه در 28 نوامبر 1991 به «فدراسیون بین المللی جمعیت­های صلیب سرخ و هلال احمر»[12] تغییر نام داد. این فدراسیون تسهیل کننده و ترویج گر اصول نهضت است، فعالیت­هایی که توسط جمعیت های ملی عضو آن انجام می­شوند و وضعیت آسیب­پذیرترین مردم را ارتقاء می­بخشد، هدایت و هماهنگ سازی..............

 

مبحث چهارم: ارکان قانونی نهضت

نهضت دارای سه رکن قانونی است که عبارتند از:

1) کنفرانس بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر: کنفرانس بین المللی، عالی­ترین رکن تصمیم­گیری نهظت است و مجمعی برای بحث درباره­ی امور مورد علاقه مشترک دولت­ها و نهضت است. این کنفرانس مشتکل از جمعیت­های ملی که در حال حاضر 178 جمعیت ملی وجود دارد، کمیته­ی بین المللی صلیب سرخ، فدراسیون بین المللی و دول امضاء کننده قراردادهای ژنو – حدود...............

 

فهرست منابع:

منابع فارسی

الف- کتابها: 

- آشنایی با حقوق بشردوستانه بین المللی به انضمام قراردادهای چهارگانه ژنو و پروتکل های الحاقی، به کوشش کمیته ملی حقوق بشردوستانه، چاپ اول، جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1381.

 

 

 

 


[1] - Non Governmental Organizations (NGOs)

[2] - رضا سید علی. پیدایش حقوق بشر دوستانه جنگ و جلوه‌هایی از حفظ حیثیت انسانی در رفتار رزمندگان با یکدیگر، مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدۀ حقوق، 1383. شماره 39، ص 76 – 116.

 

[3] - Peter Benenson

[4]- Henry Dunant

[5] - General Dufour

[6] - Gustave Moynier

[7] - Dr. Appia

[8] - Dr. Manuoir

[9] - International Committee for Aid to Wounded Soldiers

[10] . International Committee of Red Cross

[11] - League of Red Cross Societies

[12] - International Federation of Red Cross and Red Crescent Societies

دانلود مبانی نظری سازمان های غیر دولتی بشردوستانه و کمیته بین المللی صلیب سرخ و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر

دانلود دانلود تحقیق معزل حقوق بشر 39 ص


دانلود تحقیق معزل حقوق بشر 39 ص

دانلود معزل حقوق بشر 39 ص تحقیق معزل حقوق بشر 39 ص مقاله معزل حقوق بشر 39 ص معزل حقوق بشر 39 ص

دانلود دانلود تحقیق معزل حقوق بشر 39 ص

دانلود معزل حقوق بشر 39 ص
تحقیق معزل حقوق بشر 39 ص
مقاله معزل حقوق بشر 39 ص
معزل حقوق بشر 39 ص
دسته بندی حقوق
فرمت فایل zip
حجم فایل 70 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63

 

فرمت فایل : ورد 

 

قسمتی از محتوی فایل

 

تعداد صفحات : 63 صفحه

مقدمه حقوق بشر هنجارهایی اخلاقی و قانونی برای حمایت همه ی انسان ها در همه جای دنیا در برابر سوء رفتارهای سیاسی، قانونی و اجتماعی هستند.
حق آزادی دین ، حق متهم برای برخورداری از محاکمه ی عادلانه و حق مشارکت سیاسی نمونه هایی از حقوق بشر هستند.
این حقوق در سطوح بین المللی در اخلاقیات و قانون موجوداند.
مخاطب این حقوق دولت ها هستند، که موظف اند به آنها پایبند باشند و ارتقایشان بخشند.
مرجع مکتوب عمده ی این حقوق، اعلامیه ی جهانی حقوق بشر (سازمان ملل متحد، 1948b) و اسناد و معاهده های پر شمار پیامد آن است.
فلسفه ی حقوق بشر به پرسش های مربوط به وجود، محتوا، سرشت، جهانشمول بودن و توجیه حقوق بشر می پردازد.
اغلب پشتیبانی محکمی که از حقوق بشر می شود (مثلا اینکه جهانشمول اند، و اینکه این حقوق به عنوان هنجارهایی اخلاقی، بی نیاز از تصویب قانونی اند) تردیدهایی شکاکانه بر می انگیزند.
تأمل بر این تردیدها و پاسخ هایی که می توان به آنها داد، زیرشاخه ای از فلسفه ی سیاسی را تشکیل داده که ادبیات گسترده ای را در بر می گیرد.
1- ایده ی کلی حقوق بشر اعلامیه ی جهانی حقوق بشر (1948, UDHR Universal Declaration of Human Rights)، بیش از دو دوجین حق بشری مشخص را شامل می شود که کشورها موظف اند آنها را رعایت و صیانت کنند.
می توانیم این حقوق را به شش گروه اصلی یا بیشتر تقسیم کنیم: حقوق امنیت، که مردم را در برابر جرائمی مانند قتل، کشتار، شکنجه، و تجاوز حمایت می کنند؛ حقوق سیاسی، که از آزادی مشارکت سیاسی از طرقی مانند بحث و تبادل نظر، شوار، اعتراض، رأی گیری و احراز سمت های دولتی صیانت می کنند؛ حقوق دادرسی ی عادلانه، که مردم را در برابر سوء رفتارهای قانونی مانند حبس بدون محاکمه، محاکمه ی غیر علنی، و مجازات بیش از حد حمایت می کنند؛ حقوق برابری، که حق شهروندی برابر، مساوات در برابر قانون و عدم تبعیض را تضمین می کنند؛ و حقوق رفاه یا (اقتصادی و اجتماعی) ، که مستلزم فراهم نمودن امکان آموزش برای همه ی کودکان و حمایت مردم در برابر فقر شدید و گرسنگی اند.
خانوادهی دیگری از حقوق را هم که می توان ذکر کرد حقوق گروه ها هستند.
حقوق گروه ها در UDHR منظور نشده، اما در معاهدات بعدی درج شده است.
حقوق گروه ها به معنای صیانت از گروه های قومی در برابر نسل کشی و غصب سرزمین ها و منابع آنهاست.
می توان ایده ی کلی حقوق بشر را با ذکر برخی ویژگی های مشخصه ی این حقوق تشریح کرد.
به این ترتیب این پرسش که چه حقوقی در توصیف عام این مفهوم می گنجد، و نه در زمره ی حقوقی خاص، پاسخ داده می شود.
ممکن است دو نفر ایده ی کلی مشترکی از حقوق بشر داشته باشند و در عین حال بر سر اینکه آیا یک حق مشخص از جمله ی حقوق بشر است یا نه، اختلاف نظر داشته باشند.
حقوق بشر هنجارهایی سیاسی هستند که عمدتا به چگونگی رفتار دولت ها با مردم تحت حاکمیت شان می پردازند.
این حقوق ، آن هنجارهای اخلاقی عادی نیستند که به نحوه ی رفتار میان اشخاص بپردازند (مثلا منع دروغ گویی یا خشونت ورزی).
به بیان توماس پوگ «در پرداختن به حقوق بشر، عمل باید به نحوی رسمی باشد» (پوگ ، 2000، 47).
اماباید در پذیرش این مطلب محتاط بود، چرا که برخی از حقوق ، مانند حقوق ضد

دانلود دانلود تحقیق معزل حقوق بشر 39 ص

دانلود تحقیق اهداف و نقش دین در زندگی بشر


تحقیق اهداف و نقش دین در زندگی بشر

دانلود تحقیق در مورد اهداف و نقش دین در زندگی بشر در قالب ورد و قابل ویرایش

دانلود تحقیق اهداف و نقش دین در زندگی بشر

دین
اهداف دین
نقش دین
نقش دین در زندگی بشر
دانلود اهداف و نقش دین در زندگی بشر
دانلود نقش دین
دانلود اهداف دین در زندگی بشر
دانلود نقش دین در زندگی بشر
نقش دین در زندگی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 125 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17

دین تأمین کننده خواسته های بشر است و جانشین هم ندارد، زمانی خیال می کردند اگر تمدن پیشرفت کرد دیگر جائی برای دین نیست، امروز دیگر معلوم شده که پیشرفت علم و تمدن نیازی را که بشر به دین برای یک زندگی خوب دارد رفع      نمی کند بشر هم از لحاظ شخصی احتیاج به دین دارد و هم از لحاظ اجتماعی نیازمند دین است، همین قدر که ابدیت به فکر بشر می آید، به جهان دیگر پیوند پیدا می کند، این قدرت فکری و تصوری در او احساسات و تمایلات ابدیت خواهی به وجود می آورد. 

 

فایل دانلودی بدون منابع پایانی می باشد.

دانلود تحقیق اهداف و نقش دین در زندگی بشر

دانلود تحقیق محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص


دانلود تحقیق محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص

دانلود محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص تحقیق محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص مقاله محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص

دانلود دانلود تحقیق محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص

دانلود محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص
تحقیق محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص
مقاله محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص
محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل zip
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 125

 

فرمت فایل : ورد 

 

قسمتی از محتوی فایل

 

تعداد صفحات : 125 صفحه

محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر  فهرست مطالب صفحه عنوان   مقدمه   بخش اول: برنامه های ماهواره ای و آزادی پخش مستقیم   فصل اول – مفهوم و مبنا   گفتار اول: ارتباطات و سیر تحول آن   گفتار دوم: ارتباطات ماهواره ای   فصل دوم – قلمرو آزادی پخش   گفتار اول: آزادی پخش ماهوار   گفتار دوم – عرف در منابع حقوقی   گفتار سوم – فضای و آزادی پخش برنامه های ماهواره ای   بخش دوم: اسناد حقوق بشر و محدودیتهای آزادی بیان و اطلاعات   فصل اول – حقوق بشر و میثاق های بین المللی   گفتار اول: چگونگی پیدایش حقوق بشر   گفتار دوم: اهمیت حقوق بشر و فهم آن   گفتار سوم: اعلامیه جهانی حقوق بشر   گفتار چهارم: میثاق های بین المللی مدنی و سیاسی   گفتار پنجم: حقوق آزادی اطلاعات و آزادی بیان   فصل دوم: حق پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای مطلق است یا نسبی   فصل سوم: محدودیتهای اصل آزادی اطلاعات   گفتار اول: آزادی بیان و آزادی اطلاعات و محدودیتهای آن   گفتار دوم: حق حفظ حریم شخصی و محدودیتهای دریافت اطلاعات   فصل چهارم: فرهنگ، حقوق و آزادی ارتباطات در عصر جهانی شدن   گفنار اول: جهانی شدن و جامعه مبنی بر اطلاعات و جریان بین المللی آن   گفتار دوم: فرهنک ارتباطات   گفتار سدم: حقوق ارتباطات   ضمایم   منابع و مآخذ   گفتار سوم: امنیت ملی   گفتار چهارم: نظم عمومی   گفتار پنجم: اخلاق   گفتار ششم: حقوق و حیثیت دیگران   گفتار هفتم: عدم تبلیغ برای جنگ و حمایت تنفرمای   مقدمه: امروزه مقبولیت یک کشور به رعایت اصول و آزادیهای حقو بشر بستگی دارد و کانون اصلی توجه افکار بین المللی است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی آن حدود و آزادیهای مدنی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی بشر را تعیین می کند و «اندیشه حمایت از حقوق بشر همواره در طول تاریخ بعنوان عاملی برای مبارزه علیه ظلم و بی عدالتی و تلاش برای تامین حداقل حقوقی برای افراد جامعه مورد توجه بوده و در آثار فلاسفه و اندیشمندان بر آن تاکید شده است».
(ارفای و دیگران، 1372: 13) تجربیات تلخ جامعه بشری و تجارب دو جنگ جهانی و نقض شدید و هولناک حقوق انسانها بشر را بر آن داشته تا با تدوین حقوق اساسی و حیاتی بشر از مسایل پیش آمده برای بشر جلوگیری نماید.
هدف نهایی و انگیزه اصلی حمایت از حقوق بشر حفظ صلح و امنیت بین المللی است و این امر در مقدمه هر دو میثاق بین المللی حقوق بشر مورد توجه قرار گرفته است و «شناسایی جیثیت ذاتی و حقوق یکسان و غیر قابل انتقال کلیة اعضاء خانواده بشر مبنای آزادی، عدالت و صلح در جهان» اعلام دشه است.
میثاقعای بین المللی حقو بشر ضمانت نامه های اجرای یاین حقوق هستند که سازمان ملل به تصویب رساند.
»دو میثاق بین الملل حقوق بشر و اساس حمایت قانوین از حقوق شناخته شده بشر بوسیلة سازمان ملل متحد را تشکیل می دهند و در یک بیان پایه گذار حقوق موضوعه در زمینة حقوق بشر هستند.
(کیلیار، 1368: 636) باید خاطرنشان کرد که حقوق شناخته شده در میثاق ها مطلق

دانلود دانلود تحقیق محدودیتهای اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر 118 ص